داده کاوی یعنی استخراج اطلاعات گرانبها از حجم عظیم معادن داده ها. داده کاوی دو راهکار مشخص ارائه می کند: ارائه گزارشات مستند برای حل مشکلات کسب و کار شما و ارائه راهکار نرم افزاری با طراحی سیستم پشتیبان تصمیم گیری. به عبارتی داده کاوی تصمیمات زیان آور را کم می کند. در فضای شفاف نمی توانید احساسی تصمیم گرفت. فلسفه ی داده کاوی این است که با شناخت درست از گذشته، آینده را بتوان پیش بینی کرد. داده کاوی، پایگاهها و مجموعههای حجیم دادهها را در پی کشف واستخراج دانش، مورد تحلیل و کند و کاوهای ماشینی (و نیمهماشینی) قرار میدهد. این گونه مطالعات و کاوشها را به واقع میتوان همان امتداد و استمرار دانش کهن و همه جا گیر آمار دانست. تفاوت عمده در مقیاس، وسعت و گوناگونی زمینهها و کاربردها، و نیز ابعاد و اندازههای دادههای امروزین است که شیوههای ماشینی مربوط به یادگیری، مدلسازی، و آموزش را طلب مینماید.
این روش با در نظر گرفتن روابط بین اجزای سیستم رفتار سیستم را پیش بینی می کند. این الگوها روشی برای فهمیدن و درک رفتار سیستم های پیچیده در طول زمان هستند. چیزی که روش پویایی سیستم را از روش های دیگر متمایز می سازد استفاده از حلقه های بازخورد و متغیرهای جریان و حالت است که در شناخت رفتار سیستم کمک می کنند. اساس این روش این است که شناختن ساختار سیستم – روابط غیرخطی، تاخیرات و بازخوردها – در مشخص کردن رفتار سیستم به اندازه شناختن تک تک اجزا اهمیت دارد. همچنین این روش ادعا می کند خواصی در کل سیستم وجود دارد که آنها را نمی توان در تک تک عناصر یافت. در برخی حالات رفتار کل سیستم نمی تواند بوسیله رفتار اجزای آن شرح داده شود. این روش نتیجه یک نوع نگرش سیستمی پویا است که برای توسعه محدوده های مدلهای ذهنی و توسعه ابزاری برای فهمیدن اینکه چگونه ساختار یک سیستم پیچیده رفتار آن را ایجاد می کند، استفاده می شود.
این روش با در نظر گرفتن روابط بین اجزای سیستم رفتار سیستم را پیش بینی می کند. این الگوها روشی برای فهمیدن و درک رفتار سیستم های پیچیده در طول زمان هستند. چیزی که روش پویایی سیستم را از روش های دیگر متمایز می سازد استفاده از حلقه های بازخورد و متغیرهای جریان و حالت است که در شناخت رفتار سیستم کمک می کنند. اساس این روش این است که شناختن ساختار سیستم – روابط غیرخطی، تاخیرات و بازخوردها – در مشخص کردن رفتار سیستم به اندازه شناختن تک تک اجزا اهمیت دارد. همچنین این روش ادعا می کند خواصی در کل سیستم وجود دارد که آنها را نمی توان در تک تک عناصر یافت. در برخی حالات رفتار کل سیستم نمی تواند بوسیله رفتار اجزای آن شرح داده شود. این روش نتیجه یک نوع نگرش سیستمی پویا است که برای توسعه محدوده های مدلهای ذهنی و توسعه ابزاری برای فهمیدن اینکه چگونه ساختار یک سیستم پیچیده رفتار آن را ایجاد می کند، استفاده می شود.
این روش با در نظر گرفتن روابط بین اجزای سیستم رفتار سیستم را پیش بینی می کند. این الگوها روشی برای فهمیدن و درک رفتار سیستم های پیچیده در طول زمان هستند. چیزی که روش پویایی سیستم را از روش های دیگر متمایز می سازد استفاده از حلقه های بازخورد و متغیرهای جریان و حالت است که در شناخت رفتار سیستم کمک می کنند. اساس این روش این است که شناختن ساختار سیستم – روابط غیرخطی، تاخیرات و بازخوردها – در مشخص کردن رفتار سیستم به اندازه شناختن تک تک اجزا اهمیت دارد. همچنین این روش ادعا می کند خواصی در کل سیستم وجود دارد که آنها را نمی توان در تک تک عناصر یافت. در برخی حالات رفتار کل سیستم نمی تواند بوسیله رفتار اجزای آن شرح داده شود. این روش نتیجه یک نوع نگرش سیستمی پویا است که برای توسعه محدوده های مدلهای ذهنی و توسعه ابزاری برای فهمیدن اینکه چگونه ساختار یک سیستم پیچیده رفتار آن را ایجاد می کند، استفاده می شود.
روش شناسی سیستم های نرم یکی از روش شناسی های مورد استفاده در تحقیق در عملیات نرم محسوب می شود، این روش شناسی از رویکرد اقدام پژوهی[۱] در سیستم هایی استفاده می نماید که علاوه بر پیچیدگی، با مسائل دنیای واقعی یکپارچه شده اند. در چنین سیستم هایی هر یک از ذی نفعان بر مبنای ادراکات خود و برداشت های متمایزی که دارند دیدگاه های متفاوتی نسبت به سیستم داشته و با استفاده از ادله هایی که معمولا دفاع پذیر و شروع است، اقدام به بیان ادراک خود از آن سیستم می نمایند. روش شناسی سیستم های نرم نه تنها موجب مداخله در موقعیت های مسئله می شود بلکه با استفاده از حلقه های بازخور حاصل از این مداخلات موجب تسهیل در یادگیری نیز می گردد، این روش شناسی بر خلاف روش شناسی های سخت، از دیدگاهی سیستمیک استفاده می نماید. [۱] Action research
مدل کسب و کار یک مدل مفهومی از کسب و کار است که به چگونگی خلق و ارائه ی ارزش به مشتریان می پردازد، مشتریان بنگاه نیز در قبال ارزش دریافت شده به خرید محصولات و خدمات بنگاه پرداخته و براساس داد و ستد صورت گرفته، درآمد و سودآوری برای سازمان حاصل می گردد، دستیابی به چنین سودآوری علاوه بر آن که نیازمند نوآوری در ارائه ی محصولات و خدمات است، نیازمند طراحی مدل کسب و کار موفقی است که منجر به ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان می گردد. همانطور که هدف از مدل ها شناسایی، توصیف یا پیش بینی موقعیت مسئله بوده و آن ها با بیان موجودیت های درگیر در مسئله به شرح ساده ای از موقعیت مسئله می پردازند، مدل های کسب و کار نیز به شناسایی، توصیف یا پیش بینی “فعالیت های لازم جهت خرید و فروش محصولات و خدمات” و “کسب درآمد” در یک سازمان پرداخته یا به بیان بهتر به بیان انتزاعی از منطق کسب و کار می پردازند. مدل های کسب و کار چارچوبی جهت خلق و ارائه ی ارزش به مشتریان می باشند.
در محیط پر تلاطم کسب و کار امروز ، موفقیت سازمان ها در گرو جهت گیری همه بخشهای سازمان ، در راستای مسیر استراتژیک آن است. در چنین محیطی که بیشترین سرمایه گذاری سازمانها بر روی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی صورت می گیرد ، سازمانها در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک خود چاره ای جز استفاده از فناوری اطلاعات به عنوان یک منبع استراتژیک ندارند و اینجاست که مفهوم همسویی استراتژی های فناوری اطلاعات و کسب و کار (همسویی استراتژیک ) ، معنی پیدا می کند . همسویی استراتژیک ، به بکارگیری فناوری اطلاعات به شیوه ای شایسته و بهنگام و در توازن با استراتژی ها ، اهداف و نیاز های کسب و کار اشاره دارد. تحقیقات انجام شده در زمینه همسویی استراتژیک ، وجود ارتباط مثبت و مؤثر بین استراتژی های رقابتی ، فناوری اطلاعات و عملکرد سازمانی را نشان می دهد و مدیرانی که در سازمانهایشان موفق به ایجاد همسویی استراتژی های کسب و کار وفناوری اطلاعات شده اند، تاکید می کنند که ایجاد یکپارچگی برای بقا و موفقیت سازمانها ضروری به نظر می رسد.
بنابر تعریف استاندارد پیکرده دانش تحلیل کسب و کار (BABOK®)، تحلیل کسب و کار عبارت است از “انجام فعالیتهای موردنیاز در شناسایی، مدیریت، برنامه ریزی، تحلیل و اعتبارسنجی نیازمندیهای یک سازمان و ارائه راهحل مناسب جهت دستیابی سازمان به اهدف تعیین شده” به عبارت ساده تر تحلیل کسب و کار را میتوان علم تشریح فرآیندها، مکانیزمها، جریانهای اطلاعاتی، اهداف و استراتژیها در دنیای کسب و کار دانست که می تواند شامل راه حل های مکانیزه و یا غیر مکانیزه باشد. نیازمندیهایی که براثر انجام فرآیندهای یک کسب و کار ارضاء میگردند، در این تجزیه و تحلیل مشخص میگردند. امروزه تحلیل کسب و کار نقش به سزایی را در برنامهریزی استراتژیک، شناخت ریسکها و تبین روشها و راهکارهای نوین در سازمانها بازی میکند.
داده کاوی یعنی استخراج اطلاعات گرانبها از حجم عظیم معادن داده ها. داده کاوی دو راهکار مشخص ارائه می کند: ارائه گزارشات مستند برای حل مشکلات کسب و کار شما و ارائه راهکار نرم افزاری با طراحی سیستم پشتیبان تصمیم گیری. به عبارتی داده کاوی تصمیمات زیان آور را کم می کند. در فضای شفاف نمی توانید احساسی تصمیم گرفت. فلسفه ی داده کاوی این است که با شناخت درست از گذشته، آینده را بتوان پیش بینی کرد. داده کاوی، پایگاهها و مجموعههای حجیم دادهها را در پی کشف واستخراج دانش، مورد تحلیل و کند و کاوهای ماشینی (و نیمهماشینی) قرار میدهد. این گونه مطالعات و کاوشها را به واقع میتوان همان امتداد و استمرار دانش کهن و همه جا گیر آمار دانست. تفاوت عمده در مقیاس، وسعت و گوناگونی زمینهها و کاربردها، و نیز ابعاد و اندازههای دادههای امروزین است که شیوههای ماشینی مربوط به یادگیری، مدلسازی، و آموزش را طلب مینماید.
علم بازاریابی به عنوان یکی از علوم پیشرو و پویا در زمینهی مدیریت کسبوکارها، هر روز اهمیت بیشتری نسبت به گذشته یافته و از سوی دیگر هم گامی آن با تغییرات و پویایی مورد نیاز نیز به عنوان یک الزام مطرح میشود. چنین تغییراتی، نیازمند شناسایی فرصتها و رخنههای موجود در بازار از یک سو و شناسایی نیازها و انتظارات مشتریان و پتانسیلهای خلق ارزش از سوی دیگر است و به تبع آن نیازمند پژوهشهای بازاریابی است، پژوهشهای بازاریابی با دریافت دادههای رفتار مشتریان و تفسیر آنها با توجه به هدف، شناسایی انحرافات و روابط بین متغیرهای بازاریابی و الگوهای معنیدار درون دادهها به واحد بازاریابی در بازار گردانی و فراتر از آن بازار سازی کمک فراوانی مینماید.
تحقیق کیفی برای درک و تبیین پدیدههای پیچیده اجتماعی از دادههای کیفی نظیر دادههای حاصله از مصاحبه، مشاهده مشارکتی، مستندات، پرسشنامه و … استفاده میکند. پیدایش تحقیق کیفی به وجود عامل انسانی مربوط می شود. در این روش برای دیدگاههای افراد مورد تحقیق ارزش قایل میشوند، محقق و تحقیق شونده با یکدیگر در رابطه متقابل در نظر گرفته میشوند، هم به توصیف میپردازد و هم تبیین و برای گردآوری داده به گفتهها و رفتارهای قابل مشاهده افراد تکیه میکند. در این پژوهش ها، فرض براین است که دنیای اجتماعی همیشه ساخته بشر است نه کشف بشر، بنابراین عمل تفسیری سعی دارد تا واقعیت را همان گونه که به وسیله پاسخگویان دیده شده و تجربه شده است، به دست آورد.
این روش با در نظر گرفتن روابط بین اجزای سیستم رفتار سیستم را پیش بینی می کند. این الگوها روشی برای فهمیدن و درک رفتار سیستم های پیچیده در طول زمان هستند. چیزی که روش پویایی سیستم را از روش های دیگر متمایز می سازد استفاده از حلقه های بازخورد و متغیرهای جریان و حالت است که در شناخت رفتار سیستم کمک می کنند. اساس این روش این است که شناختن ساختار سیستم – روابط غیرخطی، تاخیرات و بازخوردها – در مشخص کردن رفتار سیستم به اندازه شناختن تک تک اجزا اهمیت دارد. همچنین این روش ادعا می کند خواصی در کل سیستم وجود دارد که آنها را نمی توان در تک تک عناصر یافت. در برخی حالات رفتار کل سیستم نمی تواند بوسیله رفتار اجزای آن شرح داده شود. این روش نتیجه یک نوع نگرش سیستمی پویا است که برای توسعه محدوده های مدلهای ذهنی و توسعه ابزاری برای فهمیدن اینکه چگونه ساختار یک سیستم پیچیده رفتار آن را ایجاد می کند، استفاده می شود.